خورشید توی اسمون چه گرد و چاقه
اوضا تو این دهکده چه رو به راهه
خوروس میخونه میگه شب کارش تمومه
میگه:
صب شده دوباره همه جا سپیده
به نام خداوند توانای نادیده
کی این همه جنببنده رو یه جا زاییده
بزنه بیرون هرکی هرکجا خوابیده
آفتاب پرستانه عالم چه مدهوشن
مست اندر بندگی با نور هم آغوشن
روز به نیم و روزی به نیمه رسیده
اگه دیر بجنبی رنگ آفتاب پریده
آسمون دیگه حالا خورشید نداره
جای اون حالا یکی دیگه بیداره
اون قرص ماهه اما انگار نیم حلاله
شب شده دوباره همه جا تاریکه
راه چه دراز اما گذر چه تاریکه
سرگرمیم و سرگرمم حتی در حالی که
زمان هم ازت میزنه هم باهات شریکه
چشم به راهی که یهو خوابت میگیره
خواب به خواب میری نفست میگیره
میگی دریغ ازون عمری که تو غفلت پریده
اما شاید وقت رفتنت نرسیده
اوضا تو این دهکده چه رو به راهه
خوروس میخونه میگه شب کارش تمومه
میگه:
صب شده دوباره همه جا سپیده
به نام خداوند توانای نادیده
کی این همه جنببنده رو یه جا زاییده
بزنه بیرون هرکی هرکجا خوابیده
آفتاب پرستانه عالم چه مدهوشن
مست اندر بندگی با نور هم آغوشن
روز به نیم و روزی به نیمه رسیده
اگه دیر بجنبی رنگ آفتاب پریده
آسمون دیگه حالا خورشید نداره
جای اون حالا یکی دیگه بیداره
اون قرص ماهه اما انگار نیم حلاله
شب شده دوباره همه جا تاریکه
راه چه دراز اما گذر چه تاریکه
سرگرمیم و سرگرمم حتی در حالی که
زمان هم ازت میزنه هم باهات شریکه
چشم به راهی که یهو خوابت میگیره
خواب به خواب میری نفست میگیره
میگی دریغ ازون عمری که تو غفلت پریده
اما شاید وقت رفتنت نرسیده