دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
افـسوس که نامه جواني طي شد
وآن تازه بـهار زندگاني دي شد
آن مرغ طرب که نام او بود شـباب
افـسوس ندانم که کي آمد کي شد
قومی متفکرند در مذهب و دین
جمعی متحیرند در شک و یقین
ناگاه بر آورد منادی ز کمین
که ای بی خبران راه نه آن است ونه این
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
افـسوس که نامه جواني طي شد
وآن تازه بـهار زندگاني دي شد
آن مرغ طرب که نام او بود شـباب
افـسوس ندانم که کي آمد کي شد
قومی متفکرند در مذهب و دین
جمعی متحیرند در شک و یقین
ناگاه بر آورد منادی ز کمین
که ای بی خبران راه نه آن است ونه این