.

Zan Yar Lyrics

(حافظ)
زان یار زان یار زان یار زان‌ یار... زان یارِ دلنوازم شکری‌ست با شکایت
زان یار زان یار زان یار زان یار... زان یارِ دلنوازم شکری‌ست با شکایت
در زلف در زلف در زلف در زلف... در زلفِ چون کَمندش ای دل مپیچ کانجا
در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها سرها سرها سرها ... سرها بُریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت
در آن شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود
در آن شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود
از گوشه‌ای برون آی اِی کوکبِ هدایت

رندانِ تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
رندانِ تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی‌شناسان رفتند ازین ولایت
گویی ولی‌شناسان رفتند ازین ولایت
گویی ولی‌شناسان رفتند ازین ولایت

وز هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
وز هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار ازین بیابان، وین راهِ بی‌نهایت
زنهار ازین بیابان، وین راهِ بی‌نهایت
زان یار زان یار زان یار زان یار ... زان یارِ دلنوازم شکری‌ست با شکایت
زان یار زان یار زان یار زان یار ... زان یارِ دلنوازم شکری‌ست با شکایت
در زلف در زلف در زلف در زلف ... در زلفِ چون کَمندش ای دل مپیچ کانجا
در زلفِ چون کَمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها سرها سرها سرها ... سرها بُریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

در آن شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود
در آن شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود
از گوشه‌ای برون آی اِی کوکبِ هدایت
رندانِ تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
رندانِ تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی‌شناسان رفتند ازین ولایت
گویی ولی‌شناسان رفتند ازین ولایت
گویی ولی‌شناسان رفتند ازین ولایت

وز هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
وز هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار ازین بیابان، وین راهِ بی‌نهایت
زنهار ازین بیابان
وین راهِ بی‌نهایت !
Report lyrics