ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
(3 مرتبه)
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
(3 مرتبه)