جورهبازی بُدُم
رفتم به نخجیر
سیهدستی زده
بر بال مو تیر
جورهبازی بُدُم رفتم، رفتم به نخجیر
سیهدستی زده بر بال، بر بالِ مو تیر
بره غافل مرِی در چشم، در چشمهساران
که هر که غافله غافل غافل خوره تیر
غافل خوره تیر
مو تیر
غافل خوره تیر
مو تیر
دو زلفونت بوَد تار، تار ربابم - ربابم
چه میخواهی از این حالِ، حال خرابم - خرابم
تو که با مو سر یاری، یاری نداری - نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم - به خوابم
آیی به خوابم
مو تیر
آیی به خوابم
مو تیر
آیی به خوابم
مو تیر
جورهبازی بُدُم، رفتم به نخجیر
سیهدستی زده بر بال مو تیر
برو غافل مچر در چشمهساران
هر آن غافل چره غافل خوره تیر
بود درد مو و درمون، درمونم از دوست
بود وصل مو و هجرون، هجرونم از دوست
اگه قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگرده جونم از دوست
هی
هی جونم از دوست
هی جونم از دوست
دو زلفونت بود تار ربابم - ربابم
چه میخواهی از این حال خرابم - خرابم
تو که با مو سر یاری، یاری نداری - نداری
چرا هر نیمه شو آیی، آیی به خوابم - به خوابم
آیی به خوابم
مو تیر
رفتم به نخجیر
سیهدستی زده
بر بال مو تیر
جورهبازی بُدُم رفتم، رفتم به نخجیر
سیهدستی زده بر بال، بر بالِ مو تیر
بره غافل مرِی در چشم، در چشمهساران
که هر که غافله غافل غافل خوره تیر
غافل خوره تیر
مو تیر
غافل خوره تیر
مو تیر
دو زلفونت بوَد تار، تار ربابم - ربابم
چه میخواهی از این حالِ، حال خرابم - خرابم
تو که با مو سر یاری، یاری نداری - نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم - به خوابم
آیی به خوابم
مو تیر
آیی به خوابم
مو تیر
آیی به خوابم
مو تیر
جورهبازی بُدُم، رفتم به نخجیر
سیهدستی زده بر بال مو تیر
برو غافل مچر در چشمهساران
هر آن غافل چره غافل خوره تیر
بود درد مو و درمون، درمونم از دوست
بود وصل مو و هجرون، هجرونم از دوست
اگه قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگرده جونم از دوست
هی
هی جونم از دوست
هی جونم از دوست
دو زلفونت بود تار ربابم - ربابم
چه میخواهی از این حال خرابم - خرابم
تو که با مو سر یاری، یاری نداری - نداری
چرا هر نیمه شو آیی، آیی به خوابم - به خوابم
آیی به خوابم
مو تیر