گلهای پرپرت سوخته در این باغ
فرمانده ی سپاه در لشکر عراق
کوچ بنفشه ها از وحشت چماق
یک عمر آب شدن یک فصل فصل داغ
سس بود زندگی با طعم تلخ و تند
یک اره در دهان با ریتم های کند
انسان سالاد بود از میخ و تیغ و تیر
باید ادامه داد مثل چریک پیر
اشکی نمانده است بغضی که بمب شد
شاعر مغازه بود دائم پلمپ شد
یک پنجره نبود دیوار شد صدا
هر زن ترانه شد در خون خود ندا
اما شکنجه ها یواشکی نبود
او پیش چشم مان ستار را ربود
حالا که گیج گیج حالا که مست مست
با من بگو هنوز آیا امید هست؟
یک مشت حرف خیس در قلب دفترم
یک دشنه در گلو یک کلت در سرم
پای مرا ببین میدان مین کجاست
سربندهای خون مفقود در خداست
ما پیش می رویم روی طناب دار
تفسیر شعرمان عرعر و قارقار
گاهی که تیغ شان با پنبه شیک بود
پاسخ به پرسشم فحش رکیک بود
سنگر سکوت نیست در جنگ با شُغاد
تا شعر زنده هست باید ادامه داد
اما شکنجه ها یواشکی نبود
او پیش چشم مان ستار را ربود
TAEL
فرمانده ی سپاه در لشکر عراق
کوچ بنفشه ها از وحشت چماق
یک عمر آب شدن یک فصل فصل داغ
سس بود زندگی با طعم تلخ و تند
یک اره در دهان با ریتم های کند
انسان سالاد بود از میخ و تیغ و تیر
باید ادامه داد مثل چریک پیر
اشکی نمانده است بغضی که بمب شد
شاعر مغازه بود دائم پلمپ شد
یک پنجره نبود دیوار شد صدا
هر زن ترانه شد در خون خود ندا
اما شکنجه ها یواشکی نبود
او پیش چشم مان ستار را ربود
حالا که گیج گیج حالا که مست مست
با من بگو هنوز آیا امید هست؟
یک مشت حرف خیس در قلب دفترم
یک دشنه در گلو یک کلت در سرم
پای مرا ببین میدان مین کجاست
سربندهای خون مفقود در خداست
ما پیش می رویم روی طناب دار
تفسیر شعرمان عرعر و قارقار
گاهی که تیغ شان با پنبه شیک بود
پاسخ به پرسشم فحش رکیک بود
سنگر سکوت نیست در جنگ با شُغاد
تا شعر زنده هست باید ادامه داد
اما شکنجه ها یواشکی نبود
او پیش چشم مان ستار را ربود
TAEL