حالم این روزا حال خوبی نیست
مثل حال عقاب بی پرواز
شکل حال ژکوند بی لبخند
مثل احوال تار بی شهناز
دود میشه کلمبیا هر روز
بین نخهای پاکت کنتنم
سقط میشه ترانه ای هر شب
توی گیلاس سبز ابسنتم
زندگیم مثل بیخ دیواری
توی تاریخ تلخ و تکراری
با هر اسمی دوبار می میرم
دو محمد دو بار مختاری
اون شبی که صدای نسرین داشت
توی سلول سرد می پژمرد
بی بی سی تیتر اولش این بود
ممه آنجلینا رو لولو برد
من سفر کردم از ترانه شدن
کوچ کردم به سرزمین سکوت
با گذرنامه ای که رو جلدش
جای ایران نوشته بود لی لی پوت
کشوری که تو اون ستاره میشن
با دوتا فیلم بند تمبونی
آدماش برگزیده میشن با
قاشق داغ روی پیشونی
همه عمرشونو پز میدن
به یه لوح گلی گندیده
رستمن قاتلای سهرابی
که به ساز اونا نرقصیده
جک و با لوبیای سحر آمیز
کاشتن توی خاک نابارور
پیچک سبزشون به ابرا رسید
تا که غولی پایین بیاد آخر
شعبده بازی تو لباس سفید
دلقکی با کلاه شیپوری
یه رابین هود سر به راه شده
یه گوریل بنفش انگوری
شادیمون قدر توپ فوتبال بود
پرچم سرزمینمون چینی
من هنوزم یه پونزم روی
صندلی معلم دینی
حالم این روزا حال خوبی نیست
قلوه سنگی توی کفش این دنیاست
من به روزای شاد مشکوکم
شک دارم ختم ماجرا اینجاس
من سفر کردم از ترانه شدن
کوچ کردم به سرزمین سکوت
با گذرنامه ای که رو جلدش
جای ایران نوشته بود لی لی پوت
جای ایران نوشته بود لی لی پوت
مثل حال عقاب بی پرواز
شکل حال ژکوند بی لبخند
مثل احوال تار بی شهناز
دود میشه کلمبیا هر روز
بین نخهای پاکت کنتنم
سقط میشه ترانه ای هر شب
توی گیلاس سبز ابسنتم
زندگیم مثل بیخ دیواری
توی تاریخ تلخ و تکراری
با هر اسمی دوبار می میرم
دو محمد دو بار مختاری
اون شبی که صدای نسرین داشت
توی سلول سرد می پژمرد
بی بی سی تیتر اولش این بود
ممه آنجلینا رو لولو برد
من سفر کردم از ترانه شدن
کوچ کردم به سرزمین سکوت
با گذرنامه ای که رو جلدش
جای ایران نوشته بود لی لی پوت
کشوری که تو اون ستاره میشن
با دوتا فیلم بند تمبونی
آدماش برگزیده میشن با
قاشق داغ روی پیشونی
همه عمرشونو پز میدن
به یه لوح گلی گندیده
رستمن قاتلای سهرابی
که به ساز اونا نرقصیده
جک و با لوبیای سحر آمیز
کاشتن توی خاک نابارور
پیچک سبزشون به ابرا رسید
تا که غولی پایین بیاد آخر
شعبده بازی تو لباس سفید
دلقکی با کلاه شیپوری
یه رابین هود سر به راه شده
یه گوریل بنفش انگوری
شادیمون قدر توپ فوتبال بود
پرچم سرزمینمون چینی
من هنوزم یه پونزم روی
صندلی معلم دینی
حالم این روزا حال خوبی نیست
قلوه سنگی توی کفش این دنیاست
من به روزای شاد مشکوکم
شک دارم ختم ماجرا اینجاس
من سفر کردم از ترانه شدن
کوچ کردم به سرزمین سکوت
با گذرنامه ای که رو جلدش
جای ایران نوشته بود لی لی پوت
جای ایران نوشته بود لی لی پوت