پالام پولوم پلیچ
باز دست تو رو شد
که گرگ هستی و باید فرار را بکنی
به جای دورتری از حیات از خانه
کنار جاده فرعی قرار را بکنی
بدون هرچی اضافیست پیش هر اتوبوس
بایستیم و با هم سوار را بکنیم
درون صندلی سفت پشت شیشه ی مات
دچار دلهره ها انتظار را بکنیم
به ناکجا برسیم از کجا ادامه دهیم
در ایستگاه سر شب قطار را بکنیم
با چشم های بسته تا ته جهان سفریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
دوتا دونه بدون بلیط و بدون مقصد که
میان هدفون قرضی نوار را بکنیم
دوباره شهر پر از رفت و آمد و آدم
کنار مترو تصویر غار را بکنیم
پیاده از اتوبان شلوغ رد بشویم
جلوی خط چین ها اختیار را بکنیم
درون ساندویچی پشت میز خورده شویم
و بعد یک جا شام و ناهار را بکنیم
شب است هر دو به یک خواب خوب محتاجیم
که زیر پل بغل هم فشار را بکنیم
که بیخیال تمام اضافه ها تنهام
مدام زندگی خنده دار را بکنیم
یواش میزنی از پشت سر به من دستی
که گرگ هستی و باید شکار را بکنیم
با چشم های بسته تا ته جهان سفریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
با چشم های بسته تا ته جهان ریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
باز دست تو رو شد
که گرگ هستی و باید فرار را بکنی
به جای دورتری از حیات از خانه
کنار جاده فرعی قرار را بکنی
بدون هرچی اضافیست پیش هر اتوبوس
بایستیم و با هم سوار را بکنیم
درون صندلی سفت پشت شیشه ی مات
دچار دلهره ها انتظار را بکنیم
به ناکجا برسیم از کجا ادامه دهیم
در ایستگاه سر شب قطار را بکنیم
با چشم های بسته تا ته جهان سفریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
دوتا دونه بدون بلیط و بدون مقصد که
میان هدفون قرضی نوار را بکنیم
دوباره شهر پر از رفت و آمد و آدم
کنار مترو تصویر غار را بکنیم
پیاده از اتوبان شلوغ رد بشویم
جلوی خط چین ها اختیار را بکنیم
درون ساندویچی پشت میز خورده شویم
و بعد یک جا شام و ناهار را بکنیم
شب است هر دو به یک خواب خوب محتاجیم
که زیر پل بغل هم فشار را بکنیم
که بیخیال تمام اضافه ها تنهام
مدام زندگی خنده دار را بکنیم
یواش میزنی از پشت سر به من دستی
که گرگ هستی و باید شکار را بکنیم
با چشم های بسته تا ته جهان سفریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
با چشم های بسته تا ته جهان ریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن