.

Improvisation Lyrics

سوزن می شوم سوزناک در رگ پای خودم بالا میروم
سر شکسته تا قلبم میروم فرو تا بالایش میروم
که قلبم میشکند تا بریزد خونش تا بریزد خونش شور انگیز
اکنون دست میکنم در تو تا به در آرمت از میان دو بر گلو مانده عشق شور انگیز
من دست میکنم در تو شور انگیز
فواره ی پایم از فلک میگذرد که نمیدانم چیست
میخواهی اصلا از این شعر بگذرم تا قند حبه کنیم و بنوشیم شور انگیز
سر تا به پا عین طالبی، طالبی
همین که گفتم را هم پاره کنم اصلا زاج بجوم شاش بشوم کات بزنم همهی این نرمی ها را عین طالبی
فواره ی پایم از فلک گذشتن گرفت، بیا تا از صد ابر بگذریم و به صد دشت شقایق و زردشت حرف نزن بیا بقییه اش را بشنو نوووح میشوم کشتی ام را سوار شو با صد بلبل دیگر
بخوان درست و حرفت نباشد بیا با قی اش
میان باغ میشویم سپس دستت را بده حرفت نباشد
سوزن شده ام دیگر در پای خود فرو
سو ساتور شده ام بر دست تو
حرف نزن دستت را بده تا فرو شوم تا بالا، خونش را جمع کن
ساتور بوده ام همیشه که فواره دستم، از همان فلک می گذرد.
Report lyrics