جاده
خدا گریهء مسافرو ندید
دل نبست به هیچكس و دل نبرید
آدمو برای دوری از دیار
جاده رو برای غربت آفرید
جاده اسم منو فریاد می زنه
می گه امروز روز دل بریدنه
كوله باری كه پر از خاطره هاست
روی شونه های لرزون منه
از تموم آدمای خوب و بد
از تموم قصه های خوب و بد
چی برام مونده به جز یه خاطره
نقش گنگی تو غبار پنجره
جاده آغوششو وا كرده برام
منتظر مونده كه من باهاش بیام
قصهء تلخ خداحافظی رو
می خونم بااینكه بسته هست لبهام
پشت سر گذاشتن خاطره ها
همهء عشقا و دل بستگییا
خیلی سخته ولی چاره ندارم
جاده فریاد میزنه ، بیــــــــــا
خدا گریهء مسافرو ندید
دل نبست به هیچكس و دل نبرید
آدمو برای دوری از دیار
جاده رو برای غربت آفرید
جاده اسم منو فریاد می زنه
می گه امروز روز دل بریدنه
كوله باری كه پر از خاطره هاست
روی شونه های لرزون منه
از تموم آدمای خوب و بد
از تموم قصه های خوب و بد
چی برام مونده به جز یه خاطره
نقش گنگی تو غبار پنجره
جاده آغوششو وا كرده برام
منتظر مونده كه من باهاش بیام
قصهء تلخ خداحافظی رو
می خونم بااینكه بسته هست لبهام
پشت سر گذاشتن خاطره ها
همهء عشقا و دل بستگییا
خیلی سخته ولی چاره ندارم
جاده فریاد میزنه ، بیــــــــــا