دو پنجره
گوگوش
شاعر: اردلان سرفراز
آهنگ ساز: حسن شماعی زاده
________________________
توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن
دوتا خسته، دوتا تنها، یکیشون تو، یکیشون من
دیوار از سنگِ سیاهه، سنگِ سرد و سخت خارا
زده قفل بی صدایی به لبای خسته ی ما
نمی تونی که بجنبی زیر سنگینی دیوار
همه ی عشق من و تو قصه هست قصه ی دیوار
همیشه فاصله بوده بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته شب و روزای من و تو
راه دوری بین ما نیست اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو دست مهربون باده
ما باید اسیر بمونیم، زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه تا رها بشیم می میریم
کاشکی این دیوار خراب شه، من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دل ها درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه
شاید اونجا توی دل ها درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه
*****
گوگوش
شاعر: اردلان سرفراز
آهنگ ساز: حسن شماعی زاده
________________________
توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن
دوتا خسته، دوتا تنها، یکیشون تو، یکیشون من
دیوار از سنگِ سیاهه، سنگِ سرد و سخت خارا
زده قفل بی صدایی به لبای خسته ی ما
نمی تونی که بجنبی زیر سنگینی دیوار
همه ی عشق من و تو قصه هست قصه ی دیوار
همیشه فاصله بوده بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته شب و روزای من و تو
راه دوری بین ما نیست اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو دست مهربون باده
ما باید اسیر بمونیم، زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه تا رها بشیم می میریم
کاشکی این دیوار خراب شه، من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دل ها درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه
شاید اونجا توی دل ها درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه
*****