کوچهها باريک ان، دکونا بستهس
خونهها تاريک ان، طاقا شکستهس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده میبرن کوچه به کوچه؛
×
نگا کن مردهها به مرده نميرن،
حتي به شمع جونسپرده نميرن،
شكل فانوسی ان، که اگه خاموش ئه،
واسه نف نيس، هنو يه عالم نف توش ئه؛
×
جماعت! من ديگه حوصله ندارم،
به خوب اميد و از بد گله ندارم،
گر چه از ديگرون فاصله ندارم،
کاری با کار اين قافله ندارم.
×
کوچهها باريک ان، دکونا بسته س،
خونهها تاريک ان، طاقا شکسته س...
خونهها تاريک ان، طاقا شکستهس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده میبرن کوچه به کوچه؛
×
نگا کن مردهها به مرده نميرن،
حتي به شمع جونسپرده نميرن،
شكل فانوسی ان، که اگه خاموش ئه،
واسه نف نيس، هنو يه عالم نف توش ئه؛
×
جماعت! من ديگه حوصله ندارم،
به خوب اميد و از بد گله ندارم،
گر چه از ديگرون فاصله ندارم،
کاری با کار اين قافله ندارم.
×
کوچهها باريک ان، دکونا بسته س،
خونهها تاريک ان، طاقا شکسته س...