ای تو هم بغض هنوز از من و ما عاشقتر
ای تو از خاصیت عاطفه پیغامآور
همدم ِ دور به من، مثل تن ِ من نزدیک
صاحب قصهی میلاد و هنوز و آخر
رحم کن دست تو پر پر شدنو می فهمه
رحم کن چشم تو ایثار منو می فهمه
با چه ترسی، بی تو دور از چشم تو میزیستم
من حریف جزبهی چشم تو هزگر نیستم
رحم کن تا شب بیجنبش ِ بیحوصلگی
پشت این پنجرهی خالی قابم نکنه
دارم از فکر رسیدن به تو آزاد میشم
تو بیا که باد ولگرد خرابم نکنه
رحم کن دست تو پر پر شدنو می فهمه
رحم کن چشم تو ایثار منو می فهمه
ای مراقب چراغ نفس من در باد
نفست به شعر من جرأت عریانی داد
بال پرواز من ِ دربهدر ِ عاشق باش
چون که در من کسی از اوج پریدن افتاد
رحم کن دست تو پر پر شدنو می فهمه
رحم کن چشم تو ایثار منو می فهمه
ای تو از خاصیت عاطفه پیغامآور
همدم ِ دور به من، مثل تن ِ من نزدیک
صاحب قصهی میلاد و هنوز و آخر
رحم کن دست تو پر پر شدنو می فهمه
رحم کن چشم تو ایثار منو می فهمه
با چه ترسی، بی تو دور از چشم تو میزیستم
من حریف جزبهی چشم تو هزگر نیستم
رحم کن تا شب بیجنبش ِ بیحوصلگی
پشت این پنجرهی خالی قابم نکنه
دارم از فکر رسیدن به تو آزاد میشم
تو بیا که باد ولگرد خرابم نکنه
رحم کن دست تو پر پر شدنو می فهمه
رحم کن چشم تو ایثار منو می فهمه
ای مراقب چراغ نفس من در باد
نفست به شعر من جرأت عریانی داد
بال پرواز من ِ دربهدر ِ عاشق باش
چون که در من کسی از اوج پریدن افتاد
رحم کن دست تو پر پر شدنو می فهمه
رحم کن چشم تو ایثار منو می فهمه