دلم گرفته هموطن
هواي موندن ندارم
نشسته غصه تو قلب من
نواي خوندن ندارم
گذشت وقت جووني
سفر رفت مهربوني
شدم زندوني غم
تو با من هم زبوني
زغربت خيلي خستهم
تو دردمو مي دوني
تويي هم خون و جون من
تو با غم آشنايي
وطن خون و غرور من
برام مرگه جدايي
اي واي بر دل من
طلسم مشكل من
اگه وطن نباشه
كجا آب و گِلِ من
از اين بهار پر گُل
خزون شد حاصل من
اگه يه روزي غم بره
خنده بياد ماتم بره
دوباره اين دل پر مي گيره
زندگي رو از سر مي گيره
اگه تنم رها بشه
دراي بسته وا بشه
دوباره اين دل پر مي گيره
زندگي رو از سر مي گيره
هواي موندن ندارم
نشسته غصه تو قلب من
نواي خوندن ندارم
گذشت وقت جووني
سفر رفت مهربوني
شدم زندوني غم
تو با من هم زبوني
زغربت خيلي خستهم
تو دردمو مي دوني
تويي هم خون و جون من
تو با غم آشنايي
وطن خون و غرور من
برام مرگه جدايي
اي واي بر دل من
طلسم مشكل من
اگه وطن نباشه
كجا آب و گِلِ من
از اين بهار پر گُل
خزون شد حاصل من
اگه يه روزي غم بره
خنده بياد ماتم بره
دوباره اين دل پر مي گيره
زندگي رو از سر مي گيره
اگه تنم رها بشه
دراي بسته وا بشه
دوباره اين دل پر مي گيره
زندگي رو از سر مي گيره