رسیدی مثل یک مرحم، بداد زخم دیرینه
بداد چشم بیداری که خواب خوش نمی بینه
رسیدی مثل یک گریه، بگیری داغ دل از آه
تا تاریکی این دریا، مثل فانوس لنگر گاه
رسیدی
مثل یک مرحم
به داد
زخم دیرینه
به داد
چشم بیداری که خواب خوش نمی بینه
رسیدی
مثل یه گریه
بگیری
داغ دل از آه
تو تاریکی این دریا، مثل فانوس لنگرگاه
رسیدی
تا من پر پر
یه روزی
خسته شه آخر
بگیره از دل فردا سراغی از من باور
رسیدی
تا رسیدن ها
دوباره
با تو معنا شه
کلید تازه ای دادی
که قفل کهنگی باشه
رسیدی
مثل یک مرحم
به داد
زخم دیرینه
به داد چشم بیداری
که خواب خوش نمی بینه
رسیدی
مثل یه گریه
بگیری
داغ دل از آه
تو تاریکی این دریا، مثل فانوس لنگرگاه
بداد چشم بیداری که خواب خوش نمی بینه
رسیدی مثل یک گریه، بگیری داغ دل از آه
تا تاریکی این دریا، مثل فانوس لنگر گاه
رسیدی
مثل یک مرحم
به داد
زخم دیرینه
به داد
چشم بیداری که خواب خوش نمی بینه
رسیدی
مثل یه گریه
بگیری
داغ دل از آه
تو تاریکی این دریا، مثل فانوس لنگرگاه
رسیدی
تا من پر پر
یه روزی
خسته شه آخر
بگیره از دل فردا سراغی از من باور
رسیدی
تا رسیدن ها
دوباره
با تو معنا شه
کلید تازه ای دادی
که قفل کهنگی باشه
رسیدی
مثل یک مرحم
به داد
زخم دیرینه
به داد چشم بیداری
که خواب خوش نمی بینه
رسیدی
مثل یه گریه
بگیری
داغ دل از آه
تو تاریکی این دریا، مثل فانوس لنگرگاه