با تو که حرف می زنم ، صدامو صاف می کنم
دارم به زیبایی تو ، باز اعتراف می کنم
با تو که حرف می زنم ، آینده ی من روشنه
دنیام دستای توئه ، که توی دستای منه
ثانیه ها کنار تو ، به مردن عادت می کنن
حتی به راه رفتن ما ، همه حسادت می کنن
وقتی بهم زل می زنی ، دیگه نفس نمی کشم
اونقدر آرومم پیش تو ، می ترسم از آرامشم
ثانیه ها کنار تو ، به مردن عادت می کنن
حتی به راه رفتن ما ، همه حسادت می کنن
دارم به زیبایی تو ، باز اعتراف می کنم
با تو که حرف می زنم ، آینده ی من روشنه
دنیام دستای توئه ، که توی دستای منه
ثانیه ها کنار تو ، به مردن عادت می کنن
حتی به راه رفتن ما ، همه حسادت می کنن
وقتی بهم زل می زنی ، دیگه نفس نمی کشم
اونقدر آرومم پیش تو ، می ترسم از آرامشم
ثانیه ها کنار تو ، به مردن عادت می کنن
حتی به راه رفتن ما ، همه حسادت می کنن