دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن
باده ی خاص خورده ای نغل خلاص خورده ای
بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن
دوش شراب ریختی از بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به اسخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ای دل پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام
اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
این کج و راست میروی باز چه خورده ای بگو
مست و خراب میروی خانه به خانه کو به کو
عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر
همچو زنان خیره سر هجره به هجره شو به شو
ما که حریف بوده ایم بوسه ز که ربوده ایم
زلف که را گشوده ایم حلقه به حلقه مو به مو
کار دلم به جان رسد کارد به اسخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ای دل پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام
اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن
باده ی خاص خورده ای نغل خلاص خورده ای
بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن
دوش شراب ریختی از بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به اسخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ای دل پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام
اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
این کج و راست میروی باز چه خورده ای بگو
مست و خراب میروی خانه به خانه کو به کو
عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر
همچو زنان خیره سر هجره به هجره شو به شو
ما که حریف بوده ایم بوسه ز که ربوده ایم
زلف که را گشوده ایم حلقه به حلقه مو به مو
کار دلم به جان رسد کارد به اسخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ای دل پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام
اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن