برا حرف حق رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
زیر دخل و خرج رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
جلو جمعیت رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
کار، کار تو نیست حالا حالا کار داری
(نه نه نه نه...)
بشنو حرف حق که از زبون من میاد
زبون همه و همه شبونه بند بیاد
بازشن درای لازم جاده تازه
بلکه یکی گوش کنه شعرای تازه بسازه
از شبهای سرد بدون فانوس
یا صبحهای غرق به توی کابوس
دیگه خواب و بیداری برام بدون معنا
توی قاب دیواری بذار بسوزم تنها
بدون بار دلم همینه که هست
رنگ خون تار صلح زمینو شکست
هستی هر چه بوده تو حرفم
جدا از بقیه مثل لکه خون رو برفم
دیدی رنگ فرقو با نگاه اول
شنیدی فرق رنگو با شعرای اول
دیگه نیست شب اول بدنو بلرزونی
جای تن و بدن باید زبونو بچرخونی
برا حرف حق رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
زیر دخل و خرج رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
جلو جمعیت رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
کار، کار تو نیست حالا حالا کار داری
(نه نه نه نه...)
از کوری چشات بگو میخوام بدونم
از قفل لبات که زده شعله به جونم
از پنبه گوشات که میخوام بسوزونم
فکر کن یه صفحه شعره مردم بخونن
زاویه دیدت مثل در بهشت به روت قفله
برات وازش میکنم بی نماز و سجده
کاسه چشمتو با تیغ زبون جر میدم
از راه دو گوش، دو چشِ نو برات شکل میدم
نمیدم خطبه نمیخوام به جا تو فکر کنم
هی بدم رتبه گوش بدن و (؟)
گوش میکنی و حال میکنی باهام
نمیخوام خفه شه هدفم بعد پایان صدام
میگم احساس درونو پنهان کنم
خشم و افکارمو محکوم زندان کنم
اتاق فکر و هدف تهی از اسباب کنم
جاش از خلاف (؟) و اسلام بگم
نه از پشت خنجر نه جیب کسیو زدم
اونا که تا حالا بودن ازم سالها عقبن
روشی ساختم من هنوز همه تو کفن
تپشی از قلبم به زور همه تو کفن
برا حرف حق رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
زیر دخل و خرج رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
جلو جمعیت رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
کار، کار تو نیست حالا حالا کار داری
(نه نه نه نه...)
اگه بدونه چگونه ز خونه پریدیم
به این دیوونه زندون زمونه رسیدیم
ما از یه دونه دونه به جوونه رسیدیم
بذار بمونه نشونه وقتی بمیریم
هر کی ضد منه بدون وقت رفتنه
زبونم مثل قمه میپرونه سرتو از تنت
از کی کمترم که بخوان خفه بمونم
(؟) من سرم بذار همه بدونن
غیر از دور و وریای خودم بگو یه شاعر
نباشه لُب کلامشون باطل و بایر
نه که هر که گفت بزنه لباشو قفل
بلکه هر که مفت نکنه هوای حکم
پشت مایکروفون بکنه صدا کلفت
میگیم چی بود و چی بود و شعرو برا کی گفت
نیستم ضد کس نزنی شوره دلتو
نشی ضد من میکنی گور خودتو
روی پاهای خودم از سن شونزده
شیش ساله جاده مه از بس نخوندم
سرعتم کم شده ولی عقب نموندم
میون ابر و مه دیوار صوت شکوندم
(میگه نه نه نه نه...)
زیر دخل و خرج رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
جلو جمعیت رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
کار، کار تو نیست حالا حالا کار داری
(نه نه نه نه...)
بشنو حرف حق که از زبون من میاد
زبون همه و همه شبونه بند بیاد
بازشن درای لازم جاده تازه
بلکه یکی گوش کنه شعرای تازه بسازه
از شبهای سرد بدون فانوس
یا صبحهای غرق به توی کابوس
دیگه خواب و بیداری برام بدون معنا
توی قاب دیواری بذار بسوزم تنها
بدون بار دلم همینه که هست
رنگ خون تار صلح زمینو شکست
هستی هر چه بوده تو حرفم
جدا از بقیه مثل لکه خون رو برفم
دیدی رنگ فرقو با نگاه اول
شنیدی فرق رنگو با شعرای اول
دیگه نیست شب اول بدنو بلرزونی
جای تن و بدن باید زبونو بچرخونی
برا حرف حق رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
زیر دخل و خرج رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
جلو جمعیت رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
کار، کار تو نیست حالا حالا کار داری
(نه نه نه نه...)
از کوری چشات بگو میخوام بدونم
از قفل لبات که زده شعله به جونم
از پنبه گوشات که میخوام بسوزونم
فکر کن یه صفحه شعره مردم بخونن
زاویه دیدت مثل در بهشت به روت قفله
برات وازش میکنم بی نماز و سجده
کاسه چشمتو با تیغ زبون جر میدم
از راه دو گوش، دو چشِ نو برات شکل میدم
نمیدم خطبه نمیخوام به جا تو فکر کنم
هی بدم رتبه گوش بدن و (؟)
گوش میکنی و حال میکنی باهام
نمیخوام خفه شه هدفم بعد پایان صدام
میگم احساس درونو پنهان کنم
خشم و افکارمو محکوم زندان کنم
اتاق فکر و هدف تهی از اسباب کنم
جاش از خلاف (؟) و اسلام بگم
نه از پشت خنجر نه جیب کسیو زدم
اونا که تا حالا بودن ازم سالها عقبن
روشی ساختم من هنوز همه تو کفن
تپشی از قلبم به زور همه تو کفن
برا حرف حق رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
زیر دخل و خرج رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
جلو جمعیت رو دو پات واسادی؟
(میگه نه نه نه نه...)
کار، کار تو نیست حالا حالا کار داری
(نه نه نه نه...)
اگه بدونه چگونه ز خونه پریدیم
به این دیوونه زندون زمونه رسیدیم
ما از یه دونه دونه به جوونه رسیدیم
بذار بمونه نشونه وقتی بمیریم
هر کی ضد منه بدون وقت رفتنه
زبونم مثل قمه میپرونه سرتو از تنت
از کی کمترم که بخوان خفه بمونم
(؟) من سرم بذار همه بدونن
غیر از دور و وریای خودم بگو یه شاعر
نباشه لُب کلامشون باطل و بایر
نه که هر که گفت بزنه لباشو قفل
بلکه هر که مفت نکنه هوای حکم
پشت مایکروفون بکنه صدا کلفت
میگیم چی بود و چی بود و شعرو برا کی گفت
نیستم ضد کس نزنی شوره دلتو
نشی ضد من میکنی گور خودتو
روی پاهای خودم از سن شونزده
شیش ساله جاده مه از بس نخوندم
سرعتم کم شده ولی عقب نموندم
میون ابر و مه دیوار صوت شکوندم